عیسی کلانتری، مشاور معاون اول رئیسجمهور در امور آب، کشاورزی و محیط زیست میگوید بحران آب، ایران را در آستانه از همپاشیدگی قرار داده است. به گفته او، نسل حاضر در ایران، «خودخواهترین» نسل طی هشت هزار سال گذشته است که با اضافه برداشت آب میخواهد همه چیز را با خود نابود کند و برای نسلهای بعد هم چیزی باقی نگذارد.
کلانتری که دبیرکل خانه کشاورز است در مصاحبهای مفصل با خبرگزاری ایرنا به بحران آب پرداخته که بخشهایی از این مصاحبه در زیر آمده است:
?بسیاری از باغات و مزارع فارس، کرمان و خراسان در حال خشک شدن هستند. اینها آهسته آهسته به شهر ارواح تبدیل میشوند و اگر به سرعت فکری به حال آنها نشود از همین حالا ممکن است موج مهاجرت شروع شود.
?چرا مردم در برابر خطر کم آبی که کشورشان را در آستانه از هم پاشیدگی قرار داده است بیتفاوت باقی ماندهاند؟ علت این است که از عمق فاجعه آگاه نیستند. این تقصیر حاکمیت، دولت و رسانههاست. علاوه بر این حاصل کوتاهی انجمن ملی آب و امثالهم است که از ۲۰ سال پیش میدانستند با این نوع بهرهبرداری از آب، چه بلایی سر سفرههای زیرزمینی میآید ولی سکوت کردند.
?حل مساله بحران آب بسیار سخت است ولی اگر حل نشود ما را نابود خواهد کرد.
?متاسفانه نسل حاضر خودخواه ترین نسل شش، هفت هزار سال گذشته ایران است. با اضافه برداشت آب میخواهد همه چیز را با خود نابود کند. برای نسل های بعد هم چیزی باقی نگذارد.
?الان حل بحران آب کشور از جنگ ایران و عراق خیلی سختتر است. ۱۰ سال پیش خیلی راحتتر بود ولی الان حتی اگر همه حاکمیت و مردم هم تلاش کنند باز کار بسیار دشواری در پیش داریم.
?وقتی جنگ ایران و عراق شروع شد کسی در وهله اول به این فکر نمیکرد که با موج بیکاری ناشی از جنگ و بمبارانها چکار باید کرد؟ بلکه ابتدا فکر و ذکر همه ، مقابله با پیشروی عراق بود.
برای همین درباره بحران آب با قاطعیت میگویم هیچ اولویت دیگری را نباید به بحران آب ترجیح دهیم. یعنی باید ابتدا حق آب کشاورزان را بخریم و مصرف را حداقل ۳۰ میلیارد متر مکعب در سال کاهش دهیم، سپس به آن فکر کنیم که برای این حجم وسیع کشاورزان بیکار چگونه باید شغل ایجاد کرد. اگر عکس این راه را برویم شکست حتمی است. بنابراین نمی توان گفت ابتدا برای چهار میلیون کشاورزی که بیکار میشوند کار درست کنیم بعد حق آب آنها را بخریم. چرا که این روند ممکن است ۱۰ تا ۲۰ سال طول بکشد و تا یک دهه دیگر همه آبها خشکیدهاند. آن وقت شما به جای چهار میلیون نفر با ۲۰ میلیون انسان مواجه میشوید که دیگر در این بیابانها نمیتوانند هیچ شغلی برای امرار معاش پیدا کنند
?در نقاط کم بارانی مانند استان خراسان بیشتر از ۱۳۰ درصد، در کرمان بالای ۱۱۰ درصد، در فارس بالای ۱۰۰ درصد برداشت میشود یعنی سفرههای آب زیرزمینی این مناطق تقریبا از دست رفته و غیرقابل بازگشت است حتی اگر در این مناطق باران های سیل آسا داشته باشیم.
?وقتی سفرههای زیرزمینی خشک میشوند، طبقات خاک نشست میکنند و محل ذخیره آب از بین میرود. از این رو اگر بارندگی ۱۰ برابر قبل هم شود باز آب روی سطح زمین جاری میشود و نمیتواند به داخل خاک نفوذ کند.
?برخی ممکن است فکر کنند که خب، حالا که برای آب شرب مشکل نداریم پس چه نیازی به صرفهجویی در آب کشاورزی است. این یک فکر نابخردانه است چون وقتی سفره های آب زیرزمینی خالی می شود، تعادل زمین به هم میخورد و زمین نشست میکند. همین الان داد موسسات تحقیقاتی مسکن و شهرسازی درآمده که زمین شهرها دارد نشست می کند و ساختمانها دارند مشکل پیدا می کنند.
?آنچه ایران را به یک بیابان لم یزرع و کاملا خشک تبدیل و شهرها و دشتهای ما را تعطیل خواهد کرد، مصرف افراطی آب کشاورزی است.
?ایران دارد از بی آبی می سوزد، حالا یک عده افراد ناآگاه می گویند آب دریا را شیرین میکنیم و به کشاورزی می آوریم.
?هزینه شیرین کردن هر متر مکعب آب در کنار ساحل، حداقل چیزی حدود دو هزار تومان است. این آب اگر بخواهد به ۱۰۰ کیلومتری ساحل انتقال داده شود دو هزار تومان هم هزینه انتقالش می شود یعنی هر لیتر آب چهار هزار تومان در می آید. هر هکتار گندم هم ۵ هزار مترمکعب آب مصرف می کند تا ۵ تن گندم از آن بیرون آید. یعنی حتی اگر شما در یک هکتار و در همان کنار ساحل هم گندم بکارید فقط ۱۰ میلیون تومان پول آب آن می شود، آن هم گندمی که قیمتش تنی یک میلیون تومان است. یعنی کشاورز فقط برای آبیاری یک هکتار ، باید حداقل ۵ میلیون تومان متضرر شود
?کارشناسان آب، زمین شناسی و انجمن های علمی که خطرات پیش روی کشور را می دانند ولی از گفتن آن ابا می کنند. آنها از طریق آینده پژوهی به خوبی از بلای هولناکی که به زودی و صرفا به خاطر کم آبی، بر سر کشورشان می آید با خبرند ولی با سیاسی کاری یا بی تفاوتی از کنار آن می گذرند؛ چرا کمبود آب را فقط باید از زبان ۴ تا ۵ نفر در ایران بشنویم؟! یعنی صدها متخصص دیگر از این وضعیت آگاه نیستند؟! واقعا نمی دانم، شاید این افراد برای زندگی خود و خانواده شان، جایی غیر از ایران را پیش بینی کرده اند که روزه سکوت گرفته اند
?با این وضعیت بحران آب، ۵۰ میلیون نفر باید از ایران مهاجرت کنند. جمعیت شرق زاگرس و جنوب البرز تا مرزهای جنوبی و شرقی که همه باید کوچ کنند. فقط دو استان شمالی کشور و استان های غرب زاگرس وضعیت نسبتا خوبی دارند.تبعات اجتماعی و سیاسی این مهاجرت ۵۰ میلیونی بسیار وحشتناک است، در این حد که شاید چیزی به نام ایران دیگر وجود نداشته باشد. از سویی مگر ۵۰ میلیون مهاجر شوخی است؟! پنج میلیون آواره سوریهای، ترکیه و تمام اروپا را به هم ریخته است. حالا این جمعیت بشود ۵۰ میلیون نفر، دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود.
?کشاورزی تقریبا به طور کامل در این مناطق (شرق و جنوب شرق) تعطیل میشود. گرد و غبار و توفانهای پیاپی نمک ، آنجا را غیرقابل زیست می کند؛ چرا که حیات این مناطق صرفا به آبهای زیرزمینی بسته است نه آبهای جاری. از سویی آنقدر توفان شن و نمک و گرد و غبار ایجاد می شود که کسی جرات زندگی در این مناطق را نخواهد داشت؛ ضمن اینکه بیماریهای تنفسی، پوستی و سرطان های بسیاری را شاهد خواهیم بود.
?در کل دوره هشت ساله نخست وزیری مهندس موسوی اضافه برداشت از سفرههای زیرزمینی دو میلیارد متر مکعب بود. این رقم زمان دولت هاشمی و خاتمی به ترتیب به ۸ و ۳۰ میلیارد رسید اما در دوره احمدی نژاد یکمرتبه به ۷۶ میلیارد رسید.
?مسئولین نظام هنوز به طور کامل باور نکرده اند که کشور وارد بحران آبی شده است.
?الان خطر خیلی خیلی جدیتر است. حرف من این است که اگر بخواهیم مطابق استانداردهای بین المللی برای مناطق خشکی مانند ایران، حداکثر از ۵۰ درصد آب تجدید پذیر خود استفاده کنیم مجاز به استفاده از ۴۵ میلیارد متر مکعب آب در سال هستیم نه ۹۷ میلیاردی که الان استفاده میشود.
?از این ۴۵ میلیارد هم حدود ۱۰ میلیاردش برای شرب، بهداشت و صنعت باید مصرف شود. ۳۵ میلیارد باقی مانده اش را هم باید بدهیم به کشاورزی. حال هر چه می خواهند به عمل آورند از گندم گرفته تا ذرت و شکر و گوشت و طیور.
اگر این مقدار آب مصرف کنیم این سرزمین زنده می ماند و از بین نمی رود.
?ما سه کار باید بکنیم. نخست اینکه مصرف آب کشور را به شدت کاهش دهیم. دوم اینکه تا حد امکان، نیازهای موجود کشور را با سرمایه گذاری و با حداکثر صرفه جویی در داخل کشور تولید کنیم. سوم اینکه چقدر باید جمعیت داشته باشیم تا بتوانیم غذای آنها را تامین کنیم. چرا که بخش زیادی از آن را باید از دیگر کشورها بخریم و برای این کار نیاز به پول داریم.