این روزها حفر چاه در شمش به موضوعی بحثبرانگیز تبدیل شده است. انارپرس در روزهای گذشته در سه خبر و یادداشت به این موضوع پرداخته است.
اکنون این سوال را میخواهیم مطرح کنیم که هدف از حفر این چاه در شمش چیست؟ هدف توسعه کشاورزی است یا فروش آب؟
۱- توسعه کشاورزی: این چاه در منطقهای در حال حفر است که باغ پستهای وجود ندارد. یعنی عملا مجوز حفر چاه برای جایی صادر شده که تولید پستهای ندارد. آیا مالکان این چاه قصد دارند درختکاری کنند؟ اگر قصد درختکاری داشتند چرا دهها سال قبل زمینها را رها کردند؟ آیا این واقعیت دارد که زمینهای این منطقه مناسب کشت پسته نیست؟
با توجه به وضعیت بحرانی آب در انار، منطقی و قانعکننده نیست مجوز برای چاهی صادر شود که در ازای آن باغ پستهای وجود ندارد. نهادهای مسئول مانند اداره آبیاری با کدام دلیل و منطق به این چاه مجوز حفر دادهاند؟ آیا منطقی است که در این وضعیت بحرانی و کم آبی، یک چاه حفر شود تا بیابان زیر کشت پسته برود؟ آیا اساسا توسعه کشاورزی به مصلحت منطقه است؟ مگر نه این است که مدام گفته میشود توسعه کشاورزی در مناطق کم آب ممنوع است؟ آیا اداره آبیاری از این واقعیت اطلاع نداشته است؟
۲- فروش آب: تا قبل از صدور مجوز حفر چاه، آب چاه متروکه این منطقه حبهای حدود ۱۰میلیون تومان قیمت داشته اما با صدور مجوز جابجایی و آغاز حفر چاه، قیمت هر حبه به بیش از ۱۰۰ میلیون تومان رسیده و کم کم به ۲۰۰ میلیون تومان هم خواهد رسید. با توجه به اینکه این منطقه باغ پستهای ندارد و از سوی دیگر برای کشت هم مناسب نیست، آیا احتمال فروش آب به مزارع دیگر وجود دارد؟ اساسا چرا باید در این اوضاع بحرانی و کم آبی مجوزی صادر شود که نتیجه آن دامن زدن به “بورس خرید و فروش آبهای زیرزمینی” باشد؟ آیا اداره آبیاری پیامدهای این اتفاق ناگوار را ارزیابی کرده است؟
یک اصل حقوقی در اسلام میگوید “لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام”.
ماجرای این حدیث چیست؟ حدیث “لاضرر و لاضرار” اساساً از پیغمبر اکرم ـ صلی اللّه علیه و اله و سلم ـ درباره “سمره بن جندب” است.
اصل حدیث چنین است که سمره در محوطه منزل یکی از انصار (مردم مدینه) درخت خرمایی داشت و برای آبیاری و رسیدگی به درخت خویش، بدون رخصت وارد منزل انصاری میگردید.
مرد انصاری شکایت او را نزد پیغمبر برد که لااقل با کسب اجازه داخل شود و زن و دختران او ناراحت نشوند. پیغمبر به وی گفت: چرا با کسب اجازه وارد نمیشوی؟ گفت: در ملک خود نیاز به کسب اجازه از دیگری نیست.
پیغمبر به وی گفت: درخت را بفروش. گفت نمیفروشم.
پیغمبر گفت:به جای آن، ۱۰ درخت در بهشت به تو میدهم. گفت: واگذار نمیکنم.
خلاصه نه حاضر شد که با کسب اجازه داخل شود و نه درخت را واگذار کند.
آنگاه پیغمبر اکرم دستور دادند درخت او را کنده و روی او افکنند. و به وی فرمود: “انت رجل مضار” و “لاضرر و لاضرار فی الاسلام” یا “لاضرر و لاضرار علی مومن”.
معنی این حدیث اینگونه است: در اسلام جایگاهی برای زیان رساندن به کسی نیست و اسلام اجازه نمیدهد کسی درصدد آزار و زیان دیگری باشد.
سخن پایانی
در زمانهای که خشکسالی دامن شهرستان انار را گرفتار و سطح آبهای زیرزمینی به شدت در حال کاهش است، آیا حفر هر چاه کشاورزی در این منطقه که ممنوعه هم اعلام شده، به زندگی و حیات نسل کنونی و آیندگان زیان نمیرساند؟ از روز روشنتر است که حفر هر چاه یعنی افزایش برداشت آب، افزایش برداشت آب هم یعنی افزایش عواقب بحران کمآبی، افزایش بحران کمآبی هم که عواقب ناگواری خواهد داشت. پس چه دلیلی دارد که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار باشند تا اجازه حفر چاه در منطقه ممنوعه داده شود و این منطقه با سرعت بیشتری به سوی “آفریقایی شدن” پیش برود؟
از فرماندار و دادستان شهرستان انار تقاضا داریم که با عنایت به قاعده “لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام” و توجه جدی به بحران کم آبی و ممنوعه بودن دشت انار، برای دفاع از حق زندگی آیندگان و جلوگیری از آسیبها و عواقب هولناک برداشت بیرویه آب در منطقه، در ماجرای حفر این چاه دخالت کنند و اجازه ندهند که همه رشتههایی که تاکنون درباره بحران بی آبی خطاب به مردم گفته شده، پنبه شود.